-
نمیدونی چقدر دوستت دارم...
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1387 21:53
دل من روی زمینه دل تو، تو آسمونه انقدر دوست دارم من که فقط خدا می دونه بعضی قلبا بی ستارن یه ستاره هم ندارن شایدم ستاره هاشون مث ما تو کهکشونه بُرجای غرور بلندن که دارن به ما می خندن کاش با هم بریم یه جا که بر خلاف شهرمونه یادمه پرسیدم از تو که می شه با هم بمونیم ؟ گفتی این که دست ما نیست بذارش پای زمونه چه بباری چه...
-
دلم برات تنگ شده
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 10:52
دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل کنم... به فاصله ها فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ... میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن.......حالا چطور...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1387 18:20
برگ در انتظار زوال می افتد و میوه در ابتدای کمال بنگریم چگونه می افتیم ، چون برگی زرد یا سیبی سرخ...
-
به افتخار سلامتی سیب کوچولو...
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1387 19:24
- هویجم... چی کار میکنی؟ - مگه نمیبینی؟ دارم کیک میپزم ! - مگه بلدی؟ - پس چی خیال کردی دختر؟ - حالا واسه چی کیک؟ مگه چه خبره؟؟؟ ببینم تولدمه؟؟؟؟ ااااااااااااا... چقدر زود پاییز شد..... - نخیر. پاییز نشده. میخوام امروز رو جشن بگیریم. - واسه چی؟ - واسه سلامتی تو. - وای ی ی ممنونم... مرسی که به فکرم هستی. اگه خوب شدم فقط...
-
التماس دعا
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1387 13:42
هویج می نویسه: بچه ها سیب کوچولو مریضه براش دعا کنید...
-
آقا... خانم... با شما هستم!
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1387 21:43
سلام این متن و یه جا خوندم برام جالب بود...شما هم بخونین 18 دلیل برای افتخار کردن آقایان : 1- همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می شود . 2- مدت زمان مکالمه تلفنی شما حداکثر 30ثانیه است . 3- برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید . 4- درب تمام شیشه های مربا وترشی را خودتان باز می کنید . 5- دوستان...
-
تو...
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 23:23
زیباترین تصویری که در زندگانیم دیدم نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود زیبــــــاترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توبود زیبــــــــــاترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود زیــــــــــباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود زیبــــــــاترین هدیه عمرم محبت توبود زیـــباترین تنهاییم...
-
دلتنگ تر از تنگ بلورم
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1387 23:27
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم اندوه من انبوه تر از دامن الوند بشکوه تر از کوه دماوند غرورم یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است تنها سر مویی ز سر موی تو دورم ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش تو قاف قرار من و من عین عبورم بگذار به بالای بلند تو ببالم کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم
-
شباهت و داری؟؟؟؟
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1387 21:52
امیدوارم قرقره بشی من هم نخ بشم دورت بگردم
-
من برگشتم...
شنبه 10 فروردینماه سال 1387 22:30
هویجم... عزیزم... قشنگم... ممنون از اینکه وقتی نبودم حواست به خونمون بود... دوریت برام خیلی سخت بود ، اما توی تمام لحظه هام حضور داشتی و تو قلبم احساست میکردم. چه خوبه که آدما قلب دارن... چه خوبه که تو قلبمون میتونیم یه عشق یواشکی داشته باشیم... و چه خوبه که اون عشق تو باشی ! من این شعر و خیلی دوست دارم. تقدیمش میکنم...
-
سیب کوچولو داره می آد
پنجشنبه 8 فروردینماه سال 1387 01:21
وای کلی کار دارم. جارو کنم...تمیز کنم...گل بخرم... چه خبره؟ اینا رو باش. سیب کوچولو داره می آد. آب زنید راه را هین که نگار میرسد..............مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد راه دهید یار را آن مه ده چهار را...................کز رخ نوربخش او نور نثار میرسد خدا کنه چیزی یادم نره... می خوام خودم تنها برم استقبال......
-
آه
دوشنبه 5 فروردینماه سال 1387 21:23
سیب کوچولو می بینی وقتی نباشی هیشکی بهمون سر نمی زنه. وجودت واسه خونمون برکته. زود بیا...
-
سال نو مبارک
شنبه 3 فروردینماه سال 1387 07:19
نوروز باستانی و سال جدید 1387 خورشیدی بر تمام ایرانیان فرهیخته مبارک باد بچه ها سیب کوچولو تهنایی رفته سفر. هویج تهناست. واسه عید دیدنی و جا خالی سیب کوچولو حتما بیاین خونشون.
-
ولایت امام زمان (ع)
سهشنبه 28 اسفندماه سال 1386 06:37
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو بستم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی سعدی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 اسفندماه سال 1386 22:56
من بگم دوست دارم با چه رقم یا عددی؟ تو که بینهایتو قشنگ تر از من بلدی مژه هات شعر بلند ناتمومه به خدا عاشق کسی شدن جز تو حرومه به خدا تمام لحظه های دنیا واسه زمانیه که اصلا انتظارشو نداری و هیچ لذتی بالا تر از دوست داشتن نیست پس حالا که انتظارشو نداری: دوستت دارم
-
واسم آهنگ بزن!!!!
چهارشنبه 8 اسفندماه سال 1386 20:21
تو شب خیس مژه هام یه شب بیا قدم بزن با رقص تلخ اشک من ساز دوس ت دارم بزن اتاق آرزوهامو خیلی مرتب چیدمش بیا و با یه چشمکت ، اتاقمو بهم بزن سخته برات تنهاییاتو کوک کنی با عشق من چشمای نازتو ببند ،برای من یه کم بزن می خواستم از نگات بگم ، دوباره لغزید قلمم قصه نویس رؤیاها ، بیا واسم قلم بزن بگو دوسم داری یا نه ؟ یه جور...
-
روز ولنتاین
چهارشنبه 24 بهمنماه سال 1386 21:54
هویج مینویسه... فردا ولنتاینه... هویج تو فکر یه سوپرایز بزرگه. یعنی از دو ماه پیش تو فکرش بودا، اما نتیجه خاصی تا الان نداشته. یعنی تو این چند ساعت باقی مونده می خواد چی کار کنه؟ تو این فکرها بود که یهو صدای سیب کوچولو رو شنید که داره داد می زنه بیا با هم سریال ببینیم. آخه تو این موقعیت بحرانی سریال چیه؟ خوب بذار...
-
سیب ها...
سهشنبه 9 بهمنماه سال 1386 15:16
دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند، بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است، اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوق...
-
برف بازی پر دردسر...
چهارشنبه 26 دیماه سال 1386 23:25
اگه بدونین تو یه روز برفی چقدر آدم برفی ساختن شیرینه… البته به شرطی که به قول سیب کوچولو مثل یه خرس لباس پوشیده باشی تا ، یخ نزنی و خودت شبیه آدم برفی نشی!!! سیب و هویج هم خوب پوشیده بودن و توی حیاط کوچولوی خونشون داشتن آدم برفی درست میکردن… - خوب… تقریبا کامل شد ، فقط یه چیز کم داره… اگه گفتی؟؟؟ - معلومه چی کم داره…...
-
شاعر و فرشته
سهشنبه 18 دیماه سال 1386 01:20
شاعر و فرشته ای با هم دوست شدن. فرشته پری به شاعر داد و شاعر شعری به فرشته. شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت. و فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت. خدا گفت: دیگر تمام شد. دیگر زندگی برای هر دو دشوار می شود. من که شاعر نیستم ولی مطمئن باشید که سیب کوچولو فرشته هست.
-
این شعر رو اولین بار هویجم برام خوند...
دوشنبه 17 دیماه سال 1386 21:12
اونقدر از تو می گم که میون اسم تو توی آسمون عشق رنگین کمون پیدا بشه اونقدر عاشق می شم که تو سرزمین عشق بعد مجنون یه نفر صاحب نشون پیدا بشه تو مگه قلب منی که صدای نفسات هرجاهستم با منه تو مگه عمر منی که دم و باز دمم تو رو فریاد می زنه فقط تو رو داره فریاد می زنه تو هوای تازه زندگی هستی که تو قصر آرزوهایم نشستی تو همون...
-
یادداشت های هویج
چهارشنبه 12 دیماه سال 1386 14:17
روزها می گذره و ذره ای از علاقه من به سیبم کم که نمیشه زیادتر هم میشه. من به این نتیجه رسیدم که تو این دنیای وانفسا من نوعی به یه تکیه گاه محکم نیاز دارم. البته هممون فکر می کنیم که داریم. ولی بعد که روش متمرکز می شیم می بینیم که نه. این اون نیست. هی ضربه می خوریم. این را واسه خودمون شکست می دونیم. اه دیدی باز سرم گول...
-
شب یلدا
شنبه 1 دیماه سال 1386 22:42
شب یلدا شده و سیب و هویج توی خونه هویجیشون کنار هم نشستن... - سیبم... - جونم؟؟؟ - میتونی بگی این چندمین یلدائیه که کنار هم هستیم؟ - اممممممممم...بزار فکر کنم...... دقیقا نمیدونم!!! مگه مهمه؟؟؟ - به نظر تو مهم نیست؟ - به نظر من، مهم اینه که من و تو پیش هم هستیم...از کی و تا کی ش مهم نیست. - آره عزیزم ، منم همینطور فکر...
-
دوستت دارم
دوشنبه 26 آذرماه سال 1386 11:54
روزها پشت سر هم میگذرن... کی میدونه چقدر دیگه با همیم؟؟؟ ترس تموم شدن این خوشی ها ، همیشه وجودمو میلرزونه... هویجم... فکر نمیکنم هیچ کس به جز ما، قدر این با هم بودن و بدونه... قدر تک تک لحظه هامونو میدونم... نگاه مهربونت... خنده شیرینت... دست همیشه گرمت... قلب پاکت... آخه از کدومش بگم...؟؟؟؟ مگه یکی دوتاس!!!!!!!! تو...
-
عشق هویجی
سهشنبه 13 آذرماه سال 1386 13:26
هویج مینویسه: به قول سیب کوچولو بعد از ۱۰۰سال هویجه میخواد دو خط واسه سیبش بنویسه. شما هم گوش بدید. (تا یه جاهایی یواشکی نیست) می دونید تو زندگی هر کسی یه سیبی هست که همیشه یکیه. یعنی می خوام بگم که اون می شه همه چیزش. همه کسش. همه فکرش... حالا می دونید مهم اینه که اون رو پیدا کنی. یه جورایی سخته. یه جورایی صبر می...
-
فقط همین...
دوشنبه 12 آذرماه سال 1386 18:46
اگر میتونستم همه خیابونا رو پر ماشین می کردم تا وقتی می خوایم از خیابون رد شیم دستمو بگیری... همه زمینارو پر برف می کردم تا واسه اینکه سر نخوری بازومو بگیری... هر شب بارون می باروندم تا بریم یه گوشه زیر یه سرپناه بشینیم حرف بزنیم... اگر میتونستم...
-
یادت نره که بدون تو من میمیرم...
سهشنبه 6 آذرماه سال 1386 19:45
نه میشه باورت کنم نه میشه از تو رد بشم نه میشه خوب من بشی نه میشه با تو بد بشم نه دل دارم که بشکنی نه جون دارم فدات کنم نه پای موندن منی نه میتونم رهات کنم نه میتونه تو خلوتش دلم صدا کنه تو رو نه میتونم بگم بمون نه میتونم بگم برو کجا برم که عطر تو نپیچه توی لحظه هام قصه ام و از کجا بگم که پا نگیری تو صدام چه جوری از...
-
زندگانی سیبی است...
شنبه 26 آبانماه سال 1386 22:05
اگه یه سیب بیفته روی سرت، چه کار می کنی؟ یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد جاذبه زمین را کشف کرد. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد فکر کرد که چقدر بدشانس است و آن جا را برای همیشه ترک کرد. یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد آن سیب را نقاشی کرد. یه روز...
-
تولد سیب...
چهارشنبه 16 آبانماه سال 1386 18:04
امروز ۱۶ آبان تولد سیب کوچولو بود. واسه هویجش یه روز پاک و یه جورایی مقدس. چون به نظر اون این سیب رو خدا واسه این هویج آفریده. یه چیز جالب براتون بگم. روز تولد سیب با روز تولد هویج یکیه. امسال شد ۴شنبه. شما نمیتونین همین نتیجه رو که من گرفتم بگیرید؟ به هر حال اومدم اینجا بگم که همتون واسه تولد سیب کوچولو ( که داره...
-
نیک پیک سیبی...
پنجشنبه 3 آبانماه سال 1386 18:25
سیب و هویج کنار هم تو ماشین هویجیشون نشستن و دارن میرن گردش... هویج خان رانندگی میکنه و سیب کوچولو هم کنارش نشسته و نگاش میکنه... - هویجم... - جونم؟ - کجا داریم میریم؟ - کجا دوست داری بریم؟ - هر جا تو بگی! - پارک چیتگر خوبه؟؟؟ - عالیههههههههههههههههههه مقصد مشخص شد و به سمت پارک حرکت کردن... - سیب کوچولو جونم... -...