بازم سفر....
بازم هویج کوچولو داره میره مسافرت....
بازم سیب کوچولو دلش تنگ میشه...
- کی میری؟
- فردا صبح.
- کی میرسی؟
- فکر کنم چهار، چهارو نیم...
- کی برمیگردی؟
- عزیزم... فقط چهار روزه... زود برمی گردم.
- بهم زنگ میزنی؟
- خیلی سؤالت مسخره بود... یعنی تو قاصدک و لوله کشی رو فراموش کردی؟
- آخه دلم تنگ میشه!
- منم میشه... چاره نیست سیبم... مجبوریم تحمل کنیم!
- تو مرد هستی، میتونی... اما من تحملم کمه... دلم زود تنگ میشه!
- قربون دل کوچولوت برم. مطمئنی من توش جا شدم؟
- اوهوم... بجز شیکمت ، بقیه جاهات جا میشه! (خنده شیطنت آمیز)
- شیکم من گنده اس؟؟؟ حالا نشونت میدم...وایسا فرار نکن....میگم وایسا
هویج دور اطاق دنبال سیب کوچولو میکنه و مثل همیشه خیلی زود دستگیرش میکنه...
- نه نه ... شوخی کردم ... ببخشید
- شوخی کردی؟؟؟ نشونت میدم...
- .....
یه بوس از لبای سیب کوچولو، همیشه تنها تنبیه هویجه!!!
- هویج جونم...بزار من برات ساکتو جم میکنم...تو استراحت کن!
- باشه ، ممنون
سیب کوچولو شروع میکنه لباسای هویج و تا کردن و توی ساک گذاشتن... که یهو یه فکر ناجوانمردانه به سرش میزنه... لای تمام لباسای هویجش یه عکس از خودشو میذاره و میکنه تو ساک! پیش خودش میگه " خوب... هویج خوان ، حالا اگه بخوای هم نمیتونی منو فراموش کنی... چونکه یه کامیون عکس لای لباسات گذاشتم. " یه خنده موزیانه میکنه و در ساک و میبنده .
فردای اون روز هویج به سفر میره و سیبش و با یه دنیا دلتنگی تنها میذاره...
هویج کوچولو تا میرسه به ترمینال زنگ میزنه.
- سلام هویجم...تویی؟
- سلام عزیزم... خوشگلم... خوبی؟
- الان که با تو حرف میزنم آره. کجایی؟
- ترمینالم... خواستم بگم حواسم بهت هستاااا ، دلم پیش دلته ... نگران نباش . تا بر گردم مواظب خودت باش!
- چشم
- چشمت بی بلا. هر وقت خواستم یادت کنم ... چشمامو میبندم و از تو لوله کشی باهات حرف میزنم.
- خوبه... اما نمیخواد چشماتو ببندی... هر وقت خواستی یادم کنی... یه لباس از تو ساکت در بیارو بپوش!
- وا... چه ربطی داره؟
- داره... بعدا میفهمی... خوب دبرت نشه؟ برو دیگه... به سلامت... سپردمت به خدا!
- من که نفهمیدم چی شد؟ خدا میدونه باز چه شیطونی کردی؟؟؟ خداحافظییییی شیطونکم...
- خداحافظییییییی
هویج نفهمید... اما سیب کوچولو با نگاه کردن به آلبوم های خالی ، خوب میدونست چی کار کرده...
Agar be donbale lavazeme designe migardid barye tarahiye sitetoon behtare ba ma sari bezanid : www.ParsPaint.com
به امید خدا به سلامت برگرده پیشت و عشقتون همیشه ابی باشه
سلام دوست عزیز
خوبی
ممنون که سر زدی
بازم سر بزن خوشحال میشم
بای بای
راستی من لینک کردم
سلام سیب کوچولو جججون
خیلی قشنگ نوشته بودی
امیدوارم این هویج مهربون زود برگرده
من اپم
شاد باشی
بازم سلام سیب کوچولو
من تو رو به یه بازی دعوت کردم که تا هویج کوچولو می یاد حوصله ات سر نره
زودی بیا
بوس بوس
سلااااام سیبس جونم! دل تنگ هویجت نباشی آخه تو که خبر نمیکنی آپ میکنییی!!(گریههههههههههههه)
با داستان آشنایی مامان و بابام اپم بپر بیا!!
تاتا
سلام سیبی جونم!!
خوبی؟؟ غصه نخور هویجی زود بر میگرده!!
آره ملی جون خیلی شاده اینجا داره خوش میگذره بهش در کنار آقای پدر !! حالا شاید یه عکس ازش بذارم آره تعرییف نباشه ولی ملی جون خیلی خوشکله!!
تاتا
تو یه وبلاگ بحث احمقانه ای راجع به دروغ بودن عشق و عاشقی راه افتاده... پسرا به دخترا حرفای رکیک میزنن... اولش میخواستم تو بحث شرکت کنم..اما بعد... دیدم اصلا بعضی چیزا رو بعضی ادما نمیفهمن...
من باوجود اینکه به شدت و به بدترین شکلی از عشق ضربه خوردم... اما هنوز وقتی وبلاگ شما و دوستایی مثل شما رو میبینم... امید وار میشم و با تمام وجود اعتقاد از دست رفته ام بر میگرده...
شاد باشید...
ممنون بابت حرفای قشنگتون...
من بدون اجازه شما رو لینک کردم...بخشیدا!!
همیشه به نوشته هات حسودی می کنم
آهای هویج قدرشو بدوووووووووووووووووووووووووووووووووون
سلام سیبی جووووووووونم
هویجت بر گشت؟
من اپم
شاد باشی